پارادوکس مبارزه با تروریسم: درس‌هایی در «ضدتروریسم» از قربانی مهرداد ایمن

ببخشید برای ترجمه‌ ناخوشایند من به فارسی. فارسی من کامل نیست.

در پیچیدگی‌های سیاست و امنیت جهانی، اصطلاح «مبارزه با تروریسم» اغلب به عنوان چراغی روشن در برابر امواج خشونت ظاهر می‌شود. با این حال، اجرای آن می‌تواند شمشیری دو لبه باشد که منجر به عواقب ناخواسته‌ای مانند مجازات جمعی و، در موارد شدید، نسل‌کشی می‌شود. داستان مهرداد ایمن، یک ایرانی که در سال ۱۹۸۸ خودسوزی کرد، بینشی تاثیرگذار به این پارادوکس ارائه می‌دهد. اقدام او، هرچند فنی‌العمل تعریف تروریسم را برآورده می‌کند، یک التماس مستاصل برای توجه به نسل‌کشی بود، که روحیه‌ای از آنچه ممکن است به عنوان ‘ضدتروریسم’ نامیده شود را تجسم می‌بخشد.

اقدام مهرداد ایمن: نوع دیگری از ‘تروریسم’

در دهم سپتامبر ۱۹۸۸، مهرداد ایمن با انتخاب پایان دادن به زندگی خود به شکلی دراماتیک و عمومی در بیرون سازمان ملل، هدفش آسیب رساندن به دیگران نبود بلکه جلب توجه بین‌المللی به اعدام‌های دسته‌جمعی زندانیان سیاسی در ایران بود، که بسیاری آن را نوعی نسل‌کشی می‌دانستند. قربانی ایمن، با تعریف فنی تروریسم – عملی خشونت‌آمیز با هدف تأثیرگذاری بر سیاست – مطابقت دارد، اما به کسی به جز خودش آسیب نرساند. این پارادوکس، او را در موقعیت منحصر به فردی قرار می‌دهد که هم ‘تروریست’ و هم ‘ضدتروریست’ است.

مبارزه با تروریسم و عواقب ناخواسته آن

استراتژی‌های سنتی «مبارزه با تروریسم» اغلب بر راه‌حل‌های نظامی و اطلاعاتی برای «خنثی‌سازی» تهدیدهای درک شده تمرکز دارند. با این حال، این روش‌ها می‌توانند ناخوا

The Paradox of Counterterrorism: Lessons in “Antiterrorism” from Mehrdad Imen’s Sacrifice